گروه تاریخ مشرق - تاریخ انقلاب اسلامی: سید حسین موسوی تبریزی، دادستان پیشین کل انقلاب و عضو مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم، در دنباله تلاشهای اطلاحطلبان برای تحریف اندیشه و آراء امام در خصوص فریضه حجاب این بار ادعای عجیبتری را مطرح کرده و در گفتگوی با ایلنا مدعی شده «ما حتی یک بار هم نمیبینیم که امام در مورد زنان گفته باشد که باید حتما حجاب داشته باشند» و معلوم نیست که با چنین ادعاهای عجولانه و تبلیغی، چه هدف و مقصودی دنیال میشود. پیش از این هم افرادی منسوب به بیت امام راحل عظیمالشان هم چنین ادعاهایی را - باز هم همین اندازه عجولانه و تبلیغی- مطرح کرده بودند که با واکنش عمومی روبرو شد. برای اینکه دامن مطلب به آب «نیتخوانی» آلوده نشود ترجیح میدهیم که پیش از هر چیز نگاهی به چند نظر صریح امام و تاریخچهای کوتاه درباره روند اجباری شدن حجاب در مملکت اشاره کنیم.
چیز قابل تردیدی نیست که روند آغاز اجباری شدن حجاب از سخنرانی معروف امام (قدس سره) شروع شد. در این سخنرانی امام نسبت به وضعیت حاکم در جامعه و بهویژه ادارات دولتی انتادات گستردهای را مطرح کرد که یکی از آنها وضعیت حجاب و پوشش در جامعه و ادارات بود. امام فرمود: «الآن وزارتخانهها ـ این را میگویم که به دولت برسد، آن طوری که برای من نقل میکنند ـ باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههای اسلامی نباید زنهای لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند.» ( 15اسفند 57- صحیفه نور جلد 6 ص323)
به دنبال این حکم و اعتراض بود که بلافاصله اصل الزامی شدن حجاب از ادارات شروع شد. طبیعی است افرادی که در جامعه دوست داشتند به همان منوال پیش از انقلاب و بیتوجه به نظر اکثریت بیحجاب در خیابانها بیایند و سنت رضاخانی را احیا کنند دست به اعتراض زدند. همین اعتراض را خبرنگاران خارجی هم مطرح میکردند. مثلا اوریانا فالاچی در گفتگوی خود با امام نسبت به حجاب اجباری اعتراض کرد اما امام -در این گفتگو که به دو سال پس از آن حکم برمیگردد- از دستور حجاب و الزامات قانونی آن دفاع کرد. رهبر امت در این گفتگو فرمود: «ما یک پوشش خاصى را نمىگوییم. براى حدود زنهایى که به سن و سال شما رسیدهاند هیچ چیزى نیست. ما زنهاى جوانى که وقتى ایشان آرایش مىکنند و مىآیند، یک فوج را دنبال خودشان مىکشند، اینها را داریم جلوشان را مىگیریم. شما هم دلتان نسوزد.» (صحیفه امام، ج10، ص: 91-103)
که هنوز هم پس از گذشت سی سال از آن بیانات صریح و قاطعانه هستند کسانی که حتی نسبت نسبی و سببی با روح خدا دارند یا در صدر انقلاب مسئولیت و منصب حکومتی داشتهاند ولی برای حجاب اجباری و نظر امام «دلسوزی» میکنند. شاید امام یکبار هم باید به این افراد میگفت که «شما هم دلتان نسوزد». امام صریحا از واژه «جلوگیری» استفاده میکند و نه تنها بر لزوم حجاب در جامعه سخن میگوید بلکه معتقد است باید با مظاهر اغواگرانه هم در جامعه برخورد کرد.
این روند ادامه داشت تا اینکه در اوایل دهه 60، حجاب برای عموم زنان و مردان در کشور اجباری شد. مجلس شورای اسلامی که متشکل از نمایندگان مردم بود این قانون را تصویب کرد و حضرت امام هم مخالفتی با آن نداشتم. حضرت امام خمینی (قدسسره) به مدت ده سال ولی بر مملکت اسلامی بودند و در همه این مدت - و یا دستکم 7-8 سال آن- قانون حجاب به تمامه اجرا میشده است. اما حتی یک مورد نداریم که امام نسبت به اجرای این قانون هشداری داده باشند یا به حکمی غیر از آن سفارش کرده باشند. پس پرسش نخست باز هم تکرار میشود که واقعا قصد و غرض این حضرات از تبلیغی کردن و جذابنمایی کاذب نظرات امام چیست؟ چرا یک روز امام از حجاب اجباری بیزار نشان داده میشود و یک روز هم برایش لطیفه میسازند؟
چیز قابل تردیدی نیست که روند آغاز اجباری شدن حجاب از سخنرانی معروف امام (قدس سره) شروع شد. در این سخنرانی امام نسبت به وضعیت حاکم در جامعه و بهویژه ادارات دولتی انتادات گستردهای را مطرح کرد که یکی از آنها وضعیت حجاب و پوشش در جامعه و ادارات بود. امام فرمود: «الآن وزارتخانهها ـ این را میگویم که به دولت برسد، آن طوری که برای من نقل میکنند ـ باز همان صورت زمان طاغوت را دارد. وزارتخانه اسلامی نباید در آن معصیت بشود. در وزارتخانههای اسلامی نباید زنهای لخت بیایند؛ زنها بروند اما با حجاب باشند. مانعی ندارد بروند؛ اما کار بکنند، لکن با حجاب شرعی باشند، با حفظ جهات شرعی باشند.» ( 15اسفند 57- صحیفه نور جلد 6 ص323)
به دنبال این حکم و اعتراض بود که بلافاصله اصل الزامی شدن حجاب از ادارات شروع شد. طبیعی است افرادی که در جامعه دوست داشتند به همان منوال پیش از انقلاب و بیتوجه به نظر اکثریت بیحجاب در خیابانها بیایند و سنت رضاخانی را احیا کنند دست به اعتراض زدند. همین اعتراض را خبرنگاران خارجی هم مطرح میکردند. مثلا اوریانا فالاچی در گفتگوی خود با امام نسبت به حجاب اجباری اعتراض کرد اما امام -در این گفتگو که به دو سال پس از آن حکم برمیگردد- از دستور حجاب و الزامات قانونی آن دفاع کرد. رهبر امت در این گفتگو فرمود: «ما یک پوشش خاصى را نمىگوییم. براى حدود زنهایى که به سن و سال شما رسیدهاند هیچ چیزى نیست. ما زنهاى جوانى که وقتى ایشان آرایش مىکنند و مىآیند، یک فوج را دنبال خودشان مىکشند، اینها را داریم جلوشان را مىگیریم. شما هم دلتان نسوزد.» (صحیفه امام، ج10، ص: 91-103)
که هنوز هم پس از گذشت سی سال از آن بیانات صریح و قاطعانه هستند کسانی که حتی نسبت نسبی و سببی با روح خدا دارند یا در صدر انقلاب مسئولیت و منصب حکومتی داشتهاند ولی برای حجاب اجباری و نظر امام «دلسوزی» میکنند. شاید امام یکبار هم باید به این افراد میگفت که «شما هم دلتان نسوزد». امام صریحا از واژه «جلوگیری» استفاده میکند و نه تنها بر لزوم حجاب در جامعه سخن میگوید بلکه معتقد است باید با مظاهر اغواگرانه هم در جامعه برخورد کرد.
این روند ادامه داشت تا اینکه در اوایل دهه 60، حجاب برای عموم زنان و مردان در کشور اجباری شد. مجلس شورای اسلامی که متشکل از نمایندگان مردم بود این قانون را تصویب کرد و حضرت امام هم مخالفتی با آن نداشتم. حضرت امام خمینی (قدسسره) به مدت ده سال ولی بر مملکت اسلامی بودند و در همه این مدت - و یا دستکم 7-8 سال آن- قانون حجاب به تمامه اجرا میشده است. اما حتی یک مورد نداریم که امام نسبت به اجرای این قانون هشداری داده باشند یا به حکمی غیر از آن سفارش کرده باشند. پس پرسش نخست باز هم تکرار میشود که واقعا قصد و غرض این حضرات از تبلیغی کردن و جذابنمایی کاذب نظرات امام چیست؟ چرا یک روز امام از حجاب اجباری بیزار نشان داده میشود و یک روز هم برایش لطیفه میسازند؟